اخبار فرش ماشینی

سرمقاله مرداد ۱۳۹۰ مجله نساجی کهن

 

 

از ماست که بر ماست

 

 

روزی زسرسنگ عقابی به هوا خواست …  واندر طلب طعمه پر و بال بیاراست

آیا میدانستید مجله نساجی کهن تنها مجله تخصصی فرش ماشینی و نساجی ایران است؟ نسخه پی دی اف آخرین مجلات از اینجا قابل دریافت است.

بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت …  امروز همه روی زمین زیر پر ماست

ناگه ز کمینگاه یکی سخت کمانی …  تیری ز قضا و قدر انداخت بر او راست

بر خاک بیفتاد و بغلتید چو ماهی …  وانگاه پر خویش گشاد از چپ و از راست

چون نیک نگه کرد و پر خویش بر او دید …  گفتا ز که نالیم که از ماست که بر ماست

 

 

مرور این شعر زیبا و آشنا برای همه ما  به طور اتفاقی مرا به این فکر فرو برد که چقدر حال وهوای بخش هایی از صنعت فرش ماشینی ما با این شعر همخوانی دارد.  در یک لحظه تمام بحث هایی که قصد داریم در این شماره و شماره های بعدی مجله آنها را به  چالش بکشیم از ذهنم عبور می کند.

بحثی که یکی از دغدغه های اصلی امروز تولیدکنندگان فرش ماشینی ماست همان بحث تامین قطعات یدکی ماشین آلات گران قیمت بافندگی است. ماشین آلاتی که حداقل با قیمت یک میلیون یورو (با احتساب هر یورو ۲۳۰۰ تومان یعنی دو میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان!) نصب می شوند و به خاطر قطعه ای کوچک یا بزرگ روزها و هفته ها خاموش می مانند و تازه وقتی هم کار می کنند فقط از ۳۰ درصد توان بافت آنها استفاده می شود! متاسفانه مشخص نیست چرا تولیدکننده ایرانی برای تامین قطعات یدکی خود که از مهمترین تعهدات فروشنده ماشین است باید این قدر ناز بکشد و حتی به خاطر قطعه ای نه چندان مهم ضررهای میلیونی را به جان بخرد. چون شرکت فروشنده ماشین حاضر نیست در ایران قطعات خود را دپو کند اما در قازیان تپ این کار را می کند! چرا شرکت های ماشین ساز به هنگام فروش ماشین های میلیاردی خود تحریم ها را فراموش می کنند اما در هنگام تامین قطعات تحریم ها در صدر بهانه های آنها قرار دارد؟ آیا این شرکت ها حاضرند به خاطر تحریم ها فروش ماشین های خود را به ایران متوقف کنند؟ از منبع موثقی شنیدم که نمایندگان یکی از همین ماشین سازان در ایران وقتی از تلاش یک شرکت ایرانی برای ساخت  قطعات یدکی ماشین آلات فرش بافی در ایران مطلع شده اند شرکت ایرانی را تهدید کرده اند که شما را از طریق اتحادیه اروپا برای دریافت ویزا در لیست سیاه قرار  می دهند اما آیا تولیدکنندگان ما به این فکرکرده اند که به خاطر عدم پاسخگویی فروشنده و عدم عمل کردن به تعهدات، این شرکت ها را در لیست سیاه قرار دهند؟

قطعاً خیر، چرا که تولیدکننده ما به محض اینکه بازار رونق می گیرد و یا در غرفه شرکت موردنظر در خارج از کشور چند دقیقه با خارجی ها هم صحبت می شود و قهوه ای می نوشد همه چیز را فراموش می کند. در حالی که ماشین آلات خود را به دلیل عدم حمایت فروشنده در تامین قطعات در خواب ناز می بیند به این فکر می کند که چطور ماشین ۱۰۰۰ شانه را سفارش بدهد!!

این نحوه برخورد شرکت های ایرانی نتیجه ای جز شرایط موجود ، یعنی سوء استفاده و منافع کلان شرکت های اروپایی را در بر ندارد. چه سودهای کلانی که راهی آلمان و بلژیک می شود اما تاوان عدم پایبندی به تعهدات را بافنده ایرانی می دهد. لحظه ای فکر می کنم آیا دچار “نو استعماری”  نشده ایم؟ شاید آری اما خودمان خبر نداریم. این نابخردی های ما آنقدر زیاد است که در وقت سرمقاله نمی گنجد. همین بحث را در سلطه فروشندگان الیاف و نخ هم می توان جستجو کرد. در این مجال قصد بر این است که فقط به نکته ها اشاره شود و در مجله بیشتر این مسائل را بررسی می کنیم.

نکته بعدی که لازم می دانم در سرمقاله این شماره بدان اشاره کوتاهی داشته باشم بازتاب نظرات خوانندگان عزیز و دلسوز مجله کهن است که صادقانه نظرات خود را پس از مطالعه مجله بیان می کنند. متاسفانه از دوستان دور یا نزدیک و نامه و فاکس های ارسالی به دفتر مجله با مواردی برخورد می کنیم که بعضاً انتقاداتی را نسبت به برخی مقالات چاپ شده در مجله در بر دارند. این واکنش ها اغلب به انتقادات و بحث های تحلیلی مجله می باشد. در پاسخ این عزیزان و تمام کسانی که برداشت مشابهی دارند عرض می کنم مجله کهن مجله ای مستقل می باشد و سعی در جلب نظر یا حمایت از هیچ انجمن، گروه و یا ارگان نساجی را ندارد بنابراین در بیان نظرات موافق و مخالف و بازتاب انتقادات فعالان این صنعت هیچ محدودیتی برای خود قائل نیست. شاید مقاله یا نظری که در اینجا به چاپ میرسد به مذاق بعضی ها خوش نیاید اما از دید ما نظری است که باید مطرح شود. این نظرات صرفا مورد تائید مجله نمی باشد اما اعتقاد داریم رسالت ما همین است که به همگان فرصت بدهیم تا نظر دهند. ما فکر نمی کنیم در صنعت کهن و بزرگ نساجی ایران افراد یا گروه خاصی حق اظهار نظر دارند و همیشه حرف آنها صحیح است، چرا که اگر این گونه بود صنعت نساجی حالا حال و روز بهتری داشت!! در نهایت امیدواریم همه تلاش های ما و شما به سرانجام برسد و مسئولان از صنعت نساجی درک بهتری پیدا کنند و این نظرات ارائه شده مورد توجه آنان قرار گیرد.

حکایتی از عبید زاکانی نقل شده که ذکر آن در اینجا خالی از لطف نیست. عبید می نویسد: شخصی خانه ای به کرایه گرفته بود. چوبهای سقف بسیار صدا می کرد. به خداوند خانه، از بهر مرمت آن سخن بگشود. پاسخ شنید که خوشحال باش که چوبهای سقف ذکر خدا می کنند. گفت نیک است اما میترسم که این ذکر منجر به سجده شود. ای کاش درد دل ها و نظرات و هشدارهای صاحبان صنعت – تا قبل از اینکه کشور دچار بحران های پیچیده تری شود – مورد توجه تصمیم سازان خرد و کلان کشور قرار می گرفت…

 

سردبیر – مرداد ۱۳۹۱

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
×