اخبار فرش ماشینی

مصاحبه با آقای مهندس سیروس آریان پور – مدیر عامل شرکت فرش خوب

مصاحبه با آقای مهندس سیروس آریان پور - مدیر عامل شرکت فرش خوب

اگر اوضاع کنونی ادامه پیدا کند ؛

صنعت فرش ماشینی به ورشکستگی نزدیک است

با توجه به شرایط اقتصادی کشور، قیمت ارز، تحریم ها و… به نظر می رسد تهیه مواد اولیه برای واحدهای نساجی روز به روز سخت تر و سخت تر می شود و این موضوع در همه بخش ها به وضوح دیده می شود.

صنعت فرش ماشینی با وجود اینکه پیشرفت های بسیار زیادی داشته اما در بخش های اساسی خود مانند تهیه نخ جوت صد در صد و در بخش تهیه الیاف اکرلیک نیز با توجه به اوضاع نه چندان خوب کارخانه پلی اکریل وابستگی نزدیک به صد در صد دارد. همچنین این صنعت در بخش های طراحی و صادرات نیز چالش های اساسی دارد. در این بخش در گفتگویی با  آقای سیروس آریان پور، درباره همه این مسائل همفکری کرده ایم.

آقای مهندس اوضاع تهیه الیاف و مواد اولیه بحرانی است؛ دلایل آن چیست؟

بله، دقیقاً همین طور است. بحث تامین مواد اولیه کارخانجات فرش ماشینی وضعیت خوبی ندارد. عده ای عقیده دارند تحریم های اقتصادی علیه کشورمان عامل اصلی این بحث است، مسلما این تحریم ها تاثیرگذار بوده اما عامل تعیین کننده و فلج کننده ای نیست. امروز آنقدر دنیا گسترده است و روابط مختلف با کشورها وجود دارد که از کانالهای مختلف دور زدن تحریم ها امکان پذیر است و به نحوی قابل حل است. به نظر آن چیزی که بیش از همه توان تولید داخلی را گرفته و موجب ایجاد مشکلات متعدد از جمله تامین دشوار مواد اولیه شده است تحریم ها نیست بلکه سونامی سیاست های غلط اقتصادی است که هر روز با بخش نامه ها و دستورات و ابلاغیه های کاملاً متناقض و شوک دهنده همراه است. یک صنعتگر و تولیدکننده اگر نتواند چشم انداز حداقل یک سال آینده خود را ببیند نخواهد توانست هیچ برنامه ریزی برای کار خود انجام دهد. این در حالی است که ما حتی تکلیف یک هفته بعد خود را هم نمی دانیم. مثال های متعدد و زیادی در این مورد وجود دارد که صد البته صنعتگران عزیز و همکاران در صنعت فرش ماشینی به خوبی با آنها آشنا هستند.

متاسفانه با اوضاعی که در ۵ ماهه اول سال داشتیم فروش بسیاری از شرکت ها به دلیل مشخص نبودن قیمت ها متوقف شده. متاسفانه مصرف کننده نهایی هم که از مشکلات تولید و سیاست های غلط خبری ندارد، عملاً نمی تواند چندین مرتبه افزایش قیمت در چند ماه را تحمل کند و به همین دلیل بازار فرش ماشینی امسال به شدت راکد بوده است.

آیا میدانستید مجله نساجی کهن تنها مجله تخصصی فرش ماشینی و نساجی ایران است؟ نسخه پی دی اف آخرین مجلات از اینجا قابل دریافت است.

واقعاً اوضاع کنونی ما بسیار مبهم و بغرنج است. ما حدود ۲۰۰ نمایندگی در سطح کشور داریم و عملاً برای ما هم مقدور نیست تا به طور مداوم با نمایندگان خود بر سر افزایش قیمت ها مذاکره کنیم. احتمالاً همه این مشکلات را دولتمردان می دانند اما متاسفانه به جای اینکه تولیدکننده را در ارائه قیمت فروش خود آزاد بگذارند ما را درگیر سازمان حمایت از مصرف کننده می کنند. قیمت در بازار عرضه و تقاضا به بهترین شکل معلوم می شود و یک تولیدکننده در بازار رقابتی فرش ماشینی نمی تواند یک فرش را بیش از حد گران بفروشد چرا که کسی آنرا نخواهد خرید. تولیدکننده را بیش از تحریم ها، تصمیمات غیرکارشناسی و یک شبه کلافه کرده است. به نظر من ما اسیر یک سری تحریم های داخلی هستیم که صدها برابر مخرب تر از تحریم های خارجی است.

امسال به نام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری شده اما حتی حرمت این نامگذاری هم حفظ نشد. نام امسال حمایت از تولید است اما اگر یک تولیدکننده با این همه مشکلات در ارائه اظهارنامه تاخیر داشته باشد باید ۵/۲ درصد به وزارت اقتصاد و دارایی جریمه بدهد، ۵/۲ درصد به سازمان تامین اجتماعی در صورت دیرکرد، جریمه های بانکی به دلیل تعویق اقساط و جدیداً هم ممنوع الخروج شدن!!

از طرف دیگر کارگر و قشر زحمتکش که در بطن تولید قرار دارد نیز سر وقت تمام حق و حقوق و مزایای خود را از تولید کننده طلب می کند. در هر دادگاه و محکمه ای هم تولیدکننده و کارفرما محکوم است. کجای این حمایت از تولید است؟ آیا واقعاً تولیدکننده گناهی مرتکب شده است که وارد عرصه تولید شده؟ تولیدکننده ای که بیمه، مالیات، ارزش افزوده و… را پرداخت می کند، تولیدکننده ای که سرویس و خدماتی را به دولت ارائه می دهد اما هیچ چیزی دریافت نمی کند. هم برای جوانان کار و شغل ایجاد می کند و هم برای دولت. اگر اصناف و تولید و صنعتگر نباشد کارمندان ادارات دولتی، سازمان تامین اجتماعی و … باید چه کنند ؟ همه اینها در چرخه تولید شکل می گیرد. متاسفانه سرمایه دار در این چند دهه در کشور موجودی منفور به حساب آمده است. کسانی که سالها قبل در همین نساجی صنایع مادر ایجاد کرده اند امروز طرد شده اند. اینکه هنوز ما در طی این سال ها نتوانسته ایم در صنعت نساجی یک بخش مولد و پایه ای را ایجاد کنیم ناشی از همین دیدگاه است؛ چرا که کارخانه دار همیشه محکوم و زیر ذره بین است در حالی که اگر پول صاحبان سرمایه در چهارچوب اهداف نظام و منافع ملی به کار بیفتد همه باید او را تقدیر کنند.

معمولاً در جامعه مرسوم است که می گویند معلمین زحمت می کشند یا پرستاران و پزشکان خدمت می کنند اما امروزه تولیدکننده قشری است که با کمترین توقع و بیشترین تعهد در برابر دولت، مردم، کارگر و… ایفای نقش می کند. مدیران صنعت و صاحبان تولید امروز رسالت خود و کلاً مدیریت را فراموش کرده اند و کارشان شده حل کردن مسائل روز با توجه به قوانین و مقررات و قیمت های همان روز! واقعاً همه چیز برای ما مبهم است. مدیر باید به محصولات جدید، بازارهای جدید، توسعه و پیشرفت فکر کند اما ما به فکر این هستیم که هر روز اخبار ساعت ۸ صبح و بخشنامه های ارسالی چه می گویند؟ با این اوضاع و حمایت از تولید و سرمایه ایرانی شاید بهتر باشد تولیدکنندگان فرش ماشینی اقدام به واردات کیسه جاروبرقی، چوب بستنی، دسته بیل، سنگ قبر و… کنند!!

نظر شما در مورد اولویت بندی های اخیر و قرار دادن کالاهای نساجی در رتبه ۴ و ۵ چیست؟

به نظر من ماهیت این اولویت بندی ها خوب است. بالاخره زمانی است که ما هم باید با همدلی در کنار نظام باشیم. سیاست نظام بر این است که بتوانیم انرژی هسته ای تولید کنیم و قطعاً تاوان  آن، تحریم است. اشکالی ندارد. ما مثل ۳۰ سال گذشته با تحریم ها می سازیم اما حالا که قرار بر اولویت بندی است این کار باید اصولی و درست انجام شود. صنعت فرش ماشینی با بالغ بر ۱۰۰۰ واحد فعال و تولیدی و حجم بسیار بالای نیروی کار و اشتغال مستقیم و غیر مستقیم باید چه اولویتی داشته باشد؟ شما علاوه بر کارخانجات و اشتغال صنعتی آن حساب کنید چند مغازه فرش فروشی در سراسر کشور وجود دارد؟ این نشان دهنده پویایی و قدرت این صنعت است، نشان دهنده تولید کمی و کیفی خوبی است که عرضه می شود و خریدار از آن استقبال کرده است. پس این صنعت باید به هر قیمتی حفظ و حمایت شود.

در حال حاضر با توجه به نرخ ارز در هر مترمربع حدود ۱۲ هزار تومان افزایش هزینه های تولید را داریم یعنی بیش از ۱۴۰ هزار تومان در هر تخته فرش ۱۲ متری. این افزایش قیمت برای مصرف کننده قابل تحمل نیست.

با این وضعیت معیشتی، مردم قطعاً خرید یا تعویض فرش ماشینی را که یک کالای درجه دوم در زندگی خانواده هاست فراموش می کنند بنابراین کم کم تولید هم رو به زوال خواهد رفت، تعطیلی کارخانجات، بیکاری، فقر و هزاران مشکل دیگر را به بار می آورد که هیچ کدام از ما رسیدن به این نقطه را دوست نداریم.

نکته بسیار مهم اینجاست که با ضعیف تر شدن صنعت فرش ماشینی با وجود این همه پتانسیل و امکانات چه اتفاق دیگری می افتد؟ اگر کمی فکر کنید جواب این سوال را پیدا می کنید. همسایه ای که تا دندان مسلح پشت درهای کشور و صنعت فرش ماشینی ما ایستاده است و منتظر است با دوستانی که در داخل کشور دارد و تعدادشان هم کم نیست همه چیز را به نفع خود تغییر دهد. بله، ترکیه جواب این معماست. اگر کمی واقع بین باشیم می بینیم با اینکه واردات فرش از ترکیه در حال حاضر هم انجام می شود اما هنوز برندهای بزرگ فرش ماشینی ترکیه کاملاً در ایران مستقر نشده اند و شبکه فروش گسترده ای ندارند. اما آنها آماده اند که با توجه به افزایش شدید هزینه های تولید در ایران، مالیات، عدم حمایت دولت و… به طور قوی و همه جانبه وارد ایران شوند. تازه آنها علاوه بر اینها حمایت شدید دولت ترکیه، مزیت در طراحی، نام کالاهای ترک که مردم ما آنرا بیشتر از کالای ایرانی دوست دارند!! و البته از همه مهمتر دوستان بسیار خوبی در صنعت فرش ماشینی و بخش توزیع و فروش ایران هم دارند. دوستانی که هر چند ایرانی هستند اما بسیار مشتاق واردات فرش های ترکیه و سودهای کلان هستند و اصولاً از ضعیف شدن تولیدکننده داخلی ترسی ندارند. دقیقاً همان بلایی که چین و ترکیه بر سر خیلی از صنایع بومی و داخلی ما آورده اند بعید نیست بر سر فرش ماشینی هم با این وضع موجود بیاورند.

مشکل دیگر که بسیار تاسف انگیز است این که همانطور که گمرک برای فرش های ماشینی با کیفیت بالایی که صادر می شود ارزش گذاری درستی ندارد در مورد کالاهای ترک وارداتی هم تعرفه مناسبی ندارد و در بسیاری از موارد فرشهای بسیار گران قیمت و با کیفیت با تعرفه پادری و فرش های حمام وارد کشور می شود!!

آقای مهندس آریان پور امروز به نظر می رسد با توجه با نرخ ارز صادرات بهترین گزینه باشد. نظر شما در این رابط چیست؟

بله، همین طور است. اما در اینجا می خواهم به یک مسئله مهم اشاره کنم. ما در امر صادرات در کنار همه مسائل و مشکلات، اسیر ناهماهنگی و عدم رعایت اصول اولیه تجارت توسط همکاران عزیز فرش ماشینی به ویژه در شهرستان کاشان هستیم. مثلاً اگر شما در نمایشگاههای معتبری چون دموتکس وارد غرفه های شرکت های تولید کننده ترک، بلژیک یا … شوید غیرممکن است قیمت یک کالای مشابه را با اختلاف بیش از چند سنت اعلام کنند اما اتفاقی که در نمایشگاه دموتکس برای ما رخ میدهد این است که وقتی خریدار خارجی  وارد غرفه یک شرکت ایرانی می شود و قیمت می خواهد می گویند هر چقدر که فلان شرکت ایرانی به شما قیمت داد ما ۲۰ درصد زیر آن به شما می فروشیم که این واقعاً یک شاهکار است.

شرکت فرش خوب صادرات بسیار خوبی در سالهای گذشته به کشور عمان داشت اما وقتی تاجر عمانی سر از کاشان درآورد همکاران عزیز فرش های ما را با کیفیت پائین تر و ۲۵ درصد زیر قیمت فروختند. این باعث شد این تاجر نه تنها حدود ۱۰۰ میلیون از الباقی پول ما را نپردازد بلکه پول چندین کانتینر فرش های شرکت ارزان فروش را هم هنوز پرداخت نکرده.

صادرات نیاز به فرهنگ تجارت دارد. در حالی که به حمایت دولت هیچ امیدی نیست رفتار همکاران نیز این گونه است. علت اینجاست که بسیاری از مدیران فرش ماشینی فرهنگ تجارت، کار و حتی اصول اولیه بازار را هم نمی دانند، مدیریت را نیاموخته اند و دست روزگار آنها را به اینجا کشیده است.

آیا تسهیلات بانکی که در سالهای گذشته به صنعت فرش ماشینی داده شد به دست تولید کننده واقعی رسیده است؟

در دهه های گذشته همواره اقتصاد کشور روی یک موج سینوسی سوار بوده است؛ زمانی روسای بانک ها با روی گشاده پول های زبان بسته را به هر کس و ناکسی بدون بررسی و برنامه تقدیم می کردند و زمانی در گاو صندوق بانک ها سه قفله می شد. در زمانی که تسهیلات به راحتی واگذار می شد در سال ۸۶ نامه ای دریافت کردیم مبنی بر اینکه ۱۴۰ میلیارد تومان بودجه جهت تاسیس واحدهای صنعتی و به ویژه فرش و نساجی به کاشان داده شده و متاسفانه در آن زمان به همان دلایلی که عرض کردم یعنی نبود استراتژی، برنامه بر این بود که به هر نحوی هست این پول هزینه شود. بسیار جالب خواهد بود اگر می توانستید آماری تهیه کنید که چند درصد از این پول به اهالی واقعی صنعت و تولیدکنندگان رسید؟ چند درصد آن به افرادی که دانش تجارت و حتی تحصیلات نداشتند واگذار شد؟ و البته چند درصد آن تبدیل به برج ها و مجتمع های تجاری چند ده میلیاردی در تهران و سایر شهرهای بزرگ شد؟

البته با کمی جستجوی بیشتر شاید بتوانید رد پای ممنوع الخروج های امروز را در بین وام گیرندگان آن سالها هم پیدا کنید.

وقتی تولیدکننده واقعی و با دانش در کشور ما با شخصی که اصولاً ورود او به صنعت فقط به دلیل کسب منافع برای بخش غیر تولیدی است، در یک سطح قرار داده می شود و همه به یک چشم نگاه می شوند چه احساسی به شما دست می دهد؟ آیا غیر از این است که سیستم معیوب اقتصادی و تولید در کشور ما هر روز تولیدکننده را سرخورده تر و ضعیف تر می کند؟ چرا باید کسانی که به نام صنعت تسهیلات میلیادری گرفته اند حالا صاحب برج های چند ده میلیاردی باشند اما تولیدکننده به این حال و روز باشد.

آیا صنعت فرش ماشینی دارای استراتژی است؟

قطعاً خیر. همانطور که عرض کردم این دیدگاه کلان وجود ندارد. مثلاً یکی از موارد بارز این حرکت چشم بسته ما این است که در طول ۱۰ سال اخیر با خریداری تعداد زیادی ماشین آلات بافندگی فرش به طرز بسیار خوبی شرکت های ماشین ساز آلمانی و بلژیکی را فربه کرده ایم در حالی که در تهیه الیاف اکرلیک که نیاز اولیه و اساسی واحدهای فرش ماشینی ماست بالای ۹۰ درصد وابسته هستیم. آیا این پول های هنگفت نمی توانست بستری برای ایجاد یک کارخانه معظم تولید الیاف باشد که ما را از وابستگی نجات دهد. ۸ سال پیش وقتی اولین ماشین اتوماتیک را از یکی از شرکت های تولیدکننده ماشین آلات فرش بافی خریداری کردیم در پارکینگ این شرکت چند ماشین سواری پارک بود اما اگر الان سری به آنجا بزنید از پارکینگ های عمومی تهران هم شلوغ تر است که این نتیجه زحمات ماست.

باز هم تکرار می کنم اگر این صنعت دارای استراتژی بود نباید امروز وابستگی شدید به واردات پیدا می کرد و می توانست تمام حلقه های خود را در کنار هم داشته باشد. تا چند سال پیش الیاف آلمان یا اسپانیا با قیمتی ۸۰ تا ۹۰ سنت گران تر از الیاف شرق آسیا، گزینه اول بسیاری از واحدها بودند اما حالا مجبوریم الیاف درجه ۲ را از شرق آسیا و … با همان قیمت الیاف آلمان بخریم و تازه اگر قبلاً می شد از یوزانس ۹ ماهه یا بیشتر استفاده کرد حالا فقط LC نقد را می پذیرند. حالا با این وضع آیا خرید ماشین آلات فرش بافی ضامن ایجاد اشتغال است؟ اشتغال زایی و توسعه زمانی است که یک واحد با ۱۰۰ درصد ظرفیت کار کند اما در شرایطی که کارخانجات ما با ۳۰ تا ۵۰ درصد ظرفیت کار می کنند خرید ماشین آلات جدید آیا جز آب به آسیاب دشمن ریختن معنا و مفهوم دیگری هم دارد؟ متولی این اوضاع کیست؟ متاسفانه شاید روزی بیاید که شهرک های صنعتی ما به گورستان ماشین آلات چند میلیاردی بدل شود. مثال صنعت ما مانند کودکانی است که به دنیا می آیند اما بدون هیچ کمک و یاری و توجه از سمت پدر و مادر و خانواده در جامعه رها می شوند. تا به حال هدف، زیاد شدن این بچه ها بوده نه اینکه چطور بزرگ و تربیت شوند و بتوانند برای جامعه عنصری مفید باشند. ممکن است دست زمانه یکی را رشد دهد و دیگری را از بین ببرد.

همانطور که می دانید امسال چهارمین دوره نمایشگاه فرش ماشینی تهران در مهرماه برگزار خواهد شد. شما هم در این نمایشگاه غرفه گذار خواهید بود. نظر شما راجع به این نمایشگاه چیست؟

قبل از اینکه راجع به این سوال بیشتر صحبت کنیم ابتدا باید هدف از برگزاری نمایشگاه را تعریف کنیم. آیا هدف از این نمایشگاه به رخ کشیدن قدرت و پتانسیل بالای صنعت فرش ماشینی ما به تجار و بازرگانان خارجی است؟ آیا فقط هدف ما به رخ کشیدن شرکت های داخلی به یکدیگر است؟ یا فقط فروش داخلی و توزیع سراسری هدف است؟ من امیدوارم حضور شرکت ها در این نمایشگاه به سمت رقابت ناسالم نرود چرا که در این صورت سرمایه های همه ضایع خواهد شد. مواردی در این سه دوره دیده شد که کمی نگران کننده است.

نکته اول برگزاری نمایشگاه در فاصله بسیار نزدیکی بعد از نمایشگاه دموتکس مسکو است که این چندان مطلوب نیست. نکته بعدی اینکه به نظر من نمایشگاه به محلی برای چشم و هم چشمی شرکت ها تبدیل شده است و همه با متراژهای بزرگ تر و هزینه های هنگفت غرفه سازی فقط به دنبال خودنمایی هستند، متاسفانه با دیدن برخی از غرفه ها احساس می کنید به جای نمایشگاه فرش در نمایشگاه چوب و دکوراسیون و تزئینات قدم می زنید. در سال گذشته به عینه غرفه یکی از همکاران را دیدم که نزدیک ۸۰ میلیون تومان برای غرفه سازی هزینه کرده بود اما ۲۰ تخته فرش هم برای نمایش نداشتند. هر چند که نفس شرکت در نمایشگاه و آماده کردن غرفه ای به شکل شایسته و زیبا قطعاً مورد تایید و احترام و یکی از اصول مهم است اما باید توجه کرد که ما می خواهیم فرش بفروشیم و باید هزینه ها را مدیریت و از هزینه های زاید و بیهوده جلوگیری کنیم. زمان و ساعات برگزاری نمایشگاه هم به نظر من نقطه ضعف نمایشگاه است.

به نظر شما سرمایه گذاری های آینده در صنعت فرش ماشینی باید به چه سمتی حرکت کند؟

در بخش تکمیل به نظر من ظرفیت کامل است. در بخش بافت هم انواع ماشین آلات بافندگی و هم امکانات وجود دارد و ضعفی احساس نمی شود.

به نظر من نقطه ضعف اساسی ما همان بحث تولید الیاف است. البته بحث تولید الیاف به جهت پیچیدگی نیاز به یک تیم کارشناسی قدرتمند دارد. خوشبختانه سرمایه و توان سرمایه گذاری بخش خصوصی و فعالان فرش ماشینی در این زمینه جوابگوست اما مشکل ما عدم وجود یک تیم خبره و کارشناس برای راه اندازی خطوط بزرگ تولید الیاف در حد و اندازه های پلی اکریل است.

چرا که الیاف پلی پروپیلن و پلی استر به نسبت در کشور وجود دارند اما ضعف اصلی ما در تولید اکرلیک است. ما در سال ۱۳۹۰ حدود ۲۵ درصد تولید خود را به فرش های پلی استر اختصاص دادیم اما به هر شکل بازار ایران نمی تواند بدون فرش اکرلیک روزگار بگذراند. پلی اکریل در بهترین حالت ۳۰ درصد نیاز ما به اکرلیک را جوابگوست که البته آن هم در حال حاضر وضعیتی دارد که همه می دانیم.

به نظر من باید در بین اهالی این صنعت یک همدلی در مورد سیاست گذاری های کلان فرش ماشینی شکل گیرد. در حال حاضر این همدلی و همفکری نزدیک به صفر است. این به عینه در جلساتی که در انجمن نساجی تشکیل می دهیم نمایان است.

وقتی برای جلسات سیاست گذاری آینده صنعت فرش ماشینی از عزیزان دعوت می کنیم میز جلسه به زحمت ۵ نفر را دور خود می بیند اما وقتی برای جلسات قیمت گذاری فراخوان می دهیم از هجوم مدیران شگفت زده می شویم. این نشان دهنده این است که مدیران فرش ماشینی ما اصلا آینده نگر نیستند در حالی که سیاست گذاری برای آینده این صنعت به مراتب مهم تر از قیمت امروز فرش است.

همانطور که عرض کردم رقبایی مثل ترکیه آماده اند و برای قبضه کردن بازار داخلی فرش ماشینی ما هم نقشه دارند چه برسد به نفوذ در بازارهای صادراتی و… اما متاسفانه همه ما در خواب ناز هستیم. حتی در بحث نخ جوت هم ترکها شعبده بازی می کنند. شاید باورتان نشود اما امروز می توانید نخ جوت بنگلادش را از ترکیه ارزان تر بخرید تا اینکه از واردکنندگان داخلی!! ترکها نخ جوت را از بنگلادش می خرند و به خود ما ارزان تر از بنگلادش می فروشند، چرا؟ چون آنها با تشکیل یک کنسرسیوم قوی و با حضور بسیاری از شرکت ها حجم بسیار زیاد و قابل توجهی از نخ جوت بنگلادش را در ابتدای فصل که ارزان تر است خرید می کنند. اما تاجران ما هیچ گاه به تنهایی چنین قدرتی را برای خرید این حجم زیاد نخ جوت و دپوی آن ندارند. حالا این هم به منبع درآمدی برای ترکها تبدیل شده و چون بنگلادش LC های ایران را قبول نمی کند ترکها می توانند واسطه گری کنند.

همانطور که گفتم ترکیه با یک نقشه استراتژیک برای بازار ایران برنامه ریزی کرده. آنها اقدام به خرید نقشه های فرش های ایرانی و خرید ماشین آلات بافندگی تراکم بالا مانند ۷۰۰ شانه که در ایران خریدار دارد، این زنگ خطر را برای به صدا درآورده اند که در صورت غفلت ما، سرنوشتی جز ورشکستگی در انتظارمان نخواهد بود.

مجله نساجی کهن – شماره ۱۴ (مهر ۱۳۹۱)

فرم اشتراک

بازار آنلاین نساجی

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
×