سرگیجه شرکتها و سردرگمی سهامداران
دانلود نسخه دیجیتال مجله کهن
کاهش ناگهانی دلار تا مرز۱۶۰۰ تومان پس از نشست ۱+۵ با ایران در ترکیه اگرچه زمزمههای امیدبخشی را در کشور ایجاد کرد اما دیری نپایید که با افزایش قیمت دلار تا نرخ ۱۷۸۰ تومان، این شایعه قوت یافت که سودجویان با ایجاد نوسان در بازار ارز از حاشیه سود زیادی برخوردار شدند.
اگر تا پیش از این نوسان قیمت دلار در حد ۵۰ تا ۱۰۰ تومان اعتراضهای زیادی را به دنبال داشت، امروز با نوسانات ۵۰۰ تا ۷۰۰ تومانی برای بسیاری امری طبیعی مینماید. در هر صورت تمام این نوسانات این امر را مشتبه میکند که دولت برنامه و امکانی برای کنترل نرخ ارز ندارد و همه این بیبرنامگیها خود را در بازار سرمایه نشان میدهد. بسیاری از سهام موجود در بورس اوراق بهادار با مثبت ارزیابی کردن شرایط سیاسی کشور روند رو به رشدی را تجربه کردند و برخی از سهام ارزآور چون پتروشیمیها روند معکوسی را تجربه کردند.
اما دیری نپایید که با برگشت صعودی قیمت دلار، بسیاری از این سهام مجدد در وضعیت استراحت قرار گرفتند و مجدد دور افزایش نرخها سهامداران شرکتهایی چون پتروشیمی و فولاد، قندیها و… را در شادی فرو برد.
با همه این تفاسیر مشخص نیست که روند بازار چه سیری را در پیش میگیرد و بسیاری از سهامدارانی که طی روزهای گذشته در صف خرید قرار داشتند، امروز در صف فروش و بسیاری نیز مجدد به شرکتهای متاثر از افزایش نرخ ارز روی خوش نشان دادند. به عنوان مثال شرکت ذوب آهن اصفهان پس از دو روز تجربه منفی در کارنامه خود، روز گذشته توانست با فشار تقاضا در دقایق آخر بازار روند صعودی به خود بگیرد. همچنین شرکت پتروشیمی امیرکبیر نیز توانست دوباره صف خرید را تجربه کند. علاوه بر این شرکتها، قندیها نیز همسو با رشد جهانی قیمت شکر توانستند کام سهامداران را شیرین کنند.
این جابهجایی وزن شرکتها در تعیین شاخص کل، سردرگمی بسیاری را میان سهامداران به وجود آورده است و به نظر میرسد بازار سهام بهطور سنتی در حال حاضر به افت و خیز خود تا فصل مجامع پیش میرود و عملا تحلیل روشنی به واسطه بیبرنامگی اقتصادی در کشور و متعاقب آن در بازار سرمایه وجود ندارد. همین عامل باعث شده فعالان بازار به سمت سهامی حرکت کنند که دارای صف خرید هستند و برای جلوگیری از ضرر و زیان، بیشتر صفهای فروش را مستحکم میکنند.
از سوی دیگر حضور نصفه و نیمه حقوقیها در بازار سهام برای شکستن صفهای خرید و فروش، این بازار را با مشکلات عدیدهیی روبهرو کرده است. گاهی شنیده شده سازمان بورس و اوراق بهادار برای شکستن صفهای خرید، کارگزاریها را مجبور به خروج از صف خرید کرده است و در جاهایی بسیاری از شرکتهای کارگزاری و سرمایهگذاری را مجاب به خرید سهام شرکتهایی با صفهای فروش طویل کرده که این موضوع نیز بیش از پیش به عدم شفافیت بازار افزوده است. به هر تقدیر بازار سرمایه کشور آنچنان سردرگم است که مشخص نیست حتی در کوتاهمدت چه روندی را در پیش گیرد.
به عنوان مثال طی روز گذشته در حالی که انتظار میرفت نتایج مثبت مذاکرات هستهیی اخیر ایران با قدرتهای غربی، حرکت شاخصهای بورسی را در مدار صعودی تداوم دهد، اما یک روز پس از یک رکوردشکنی بیسابقه با غلبه فروشندگان بر خریداران سهام مواجه میشوند. بازار سهام هنگامی که با موضوع تحریمهای مختلف روبهرو میشود، از خود واکنش منفی نشان میدهد و در عین حال زمان توافق و بهبود نسبی اوضاع دوباره همین واکنش را تکرار میکند. این عدم اطمینان سهامداران آسیب بیشماری به بار میآورد که خارج از تصور است. بخش عمدهیی از این معضلات به کوچک بودن بازار ایران باز میگردد که این کوچک بودن بازار، خود عاملی برای تغییرات زیاد و دستخوش تصمیمات بسیاری میشود.
این رویکرد نشان میدهد که دیدگاه و تحلیل صحیح و دقیقی در برابر معاملهگران سهام وجود نداشته و هنوز به هیچ یک از نتایج و تبعات احتمالی اشرافی وجود ندارد. روشن است که در آن موقعیت، دیدگاه عموم بازار سهام به سمت شرکتها و صنایع صادراتی که مزیت تامین مواد اولیه از منابع داخلی را داشتند، معطوف شد چرا که انتظار داشت با افزایش فزاینده قیمت ارز در بازار آزاد و از سویی دیگر راهکارهای ایجادشده برای تبدیل ارز صادراتی در خارج با ریال در داخل، این صنایع از جمله صنعت پتروشیمی با رشد سودآوری همراه شوند.
اما پس از افت قیمت ارز در بازار آزاد این دیدگاه تغییر کرد و به سمت صنایع داخلی و نیازمند واردات مواد و تجهیزات اولیه از جمله خودروییها متمرکز شد چراکه اعتقاد بر این بود که با ریزش قیمت دلار از این پس فروش شرکتهای صادرکننده کاهش مییابد. اما تولیدکنندگان داخلی با رونق بازار مصرف روبهرو میشوند.
چنین رویکردی نشان از جامع نبودن تحلیلهای موجود در بازار سهام دارد چراکه عموم افراد به این نکته توجه نمیکنند که صنایع مختلف در لحظه و همسو با افت و خیز بازار ارز، معامله نمیکنند و حال آنکه نوسان در بازار ارز ایجاب میکند که هر روز با روند صعودی یا نزولی مواجه باشد. بنابراین کاهش قیمت ارز برای کلیه صنایع صادراتی و وارداتی دارای منافع بوده، چراکه عموم این شرکتها از طرحهای توسعهیی و فنی برخوردار هستند بنابراین با افزایش ظرفیت تولید بیشتر به فرض کاهش قیمتها، سودآوری خود را حفظ خواهند کرد.
صادرات تولیدات پایهیی همچون آلومینیوم و از آنطرف واردات محصولات ناشی از آن مانند بدنه هواپیما با چندین برابر قیمت صادرات، مزیتی برای اقتصاد نداشته و حال آنکه افزایش ظرفیت داخلی از این بابت به صرفهتر است. بر این اساس شرکتهای بزرگی از قبیل ایرانترانسفو، فولاد مبارکه، پتروشیمیها و غیره که از طرحهای توسعهیی عظیم تولید برخوردار هستند با کاهش قیمت دلار، توان بیشتری برای ورود دستگاهها و تجهیزات لازم از خارج از کشور خواهند داشت.
اینکه سهمی با صف فروش مواجه شود و بهجای آنکه سهامدار عمده نسبت به جمعآوری آن اقدام کند، خود نیز عرضهکننده میشود، ناشی از این ضعف است. به طوری که در ابتدای سال شاهد صف خرید در گروه های پتروشیمی، معدنیها و فلزیها و بعد سرمایهگذاریها و هماکنون خودروییها و بانکیها بودیم، نه به خاطر پتانسیل، بلکه به خاطر روند تکنیکال سهام در آن گروه ها و نوسان ۱۰ درصدی طبیعی که بتوان با تمرکز بر آن دوباره به رشد منطقی دست یافت.شاید اگر روند پیش رو تداوم یابد، از تیرماه به بعد شاهد هیچ گونه افت و خیز معناداری در بازار سهام نباشیم و زمان استراحت شرکتها منجر به خوابرفتگی سهامداران شود.