اخبار نساجی

شاهی با جامه کتان

دانلود نسخه دیجیتال مجله کهن

 

شاهی با جامه کتان

صفویه کدام گروه ها را بالاکشید؟

شاهی با جامه کتان

شاه عباس اول را می توان از اولین شاهان ایران دانست که بر کاهش مصرف داخلی در دوران زمامداری خویش تاکید می کرد. او در همین رابطه لباس های کتان به تن می کرد تا سرمشقی برای دیگران باشد. در بخش دیگری از گزیده کتاب «غلامان خاصه، نخبگان نوخاسته دوران صفوی» دلایل شکست شاه عباس در این سیاست و نقش ارامنه جلفا در حفظ نظام بررسی می شود.

مستوفی خاصه همچنین بر درآمدهای حاصل از ضرب سکه و درآمدهای مالیاتی صادرات و واردات اشراف داشت و با بسیاری از دست اندرکاران تجارت ابریشم از جمله خارجی ها، هلندی ها و انلگیسی ها در تماس بود.اداره اقتصادی خاصه خود سه دایره مختلف داشت. شاردن یکی از آنها را «دفتر توزیع» می نامد که برای ما جالب توجه است از این جهت که صادرکننده حواله دستمزدها در ضرابخانه بود. همچنین ریز درآمدهای شاه را ثبت می کرد و اینکه چه کسی مسوول کدام قسمت از درآمدهای اوست و درآمدها و ردیف های تخصیص چه تغییری کرده اند.یک دایره دیگر تشکیلات خاصه را که در بحث ما اهمیت بیشتری دارد شاردن «دفترخانه لشکرنویس» می خواند. کار این دفترخانه ثبت اسامی، هزینه ها و دستمزدهای مستخدمان خاندان سلطنت بود. شاردن آنها را «نوکران شاه» می نامد و می افزاید که واژه «لشکر» هم به ارتش اطلاق می شد و هم به ادارات دربار. نام همه غلامان در این اسناد بود. میزان دستمزد غلامانی که در ارتش خدمت می کردند از ۶ تا ۵۰ تومان متغیر بود. شاردن یکی از چند منبعی است که چگونگی پرداخت دستمزدهای غلامان جنگی و صنعتگرهای مستخدم دربار از خزانه خاصه را توضیح می دهد. او می نویسد که خاندان سلطنت در دوره شاه عباس اول ده هزار غلام جنگی داشت. این نیروی نظامی در عهد شاه صفی بسیار کوچک شد و در حکومت شاه عباس دوم باز بیشتر آب رفت. این آخری، به نوشته شاردن، هنگامی که از برابرش رژه می رفتند متوجه شد که همان مردان و همان اسبان ده دوازده بار از مقابلش گذشته اند. سربازها دستمزدشان را جنگ بود یا نبود و حتی اگر اصلاخدمتی در ارتش نکرده بودند، می گرفتند. پسربچه ها از دو سالگی با دستمزد سالی نیم تومان در سیاهه حقوق بگیران قرار می گرفتند. به شاه نشانشان می دادند و فقط شاه می توانست حقوق مادام العمر برای کسی مقرر کند. شاردن می نویسد که دستمزد آنها پول کمی هم نبوده است.آن را به صورت حواله برای وصول از نقطه ای خاص در کشور می گرفتند و برای اینکه ناچار به سفر به پایتخت یا به ضرابخانه ای نشوند اغلب به نصف قیمت می فروختندش. شاردن همچنین پی برده است که در زمان جنگ به سربازها اسلحه و مهمات می دادند ولی آذوقه ای در کار نبود و فقط دستمزدشان را نقدا می دادند. ارتشی که دستمزدش را نقدی می گرفت، برای آن وابسته به دربار می شد. گفتیم که در روزگار شاه عباس دوم پول نقد کمیاب بود. به سبب آنکه از اراضی خاصه چندان پول نقدی به دست نمی آمد، به گواهی سیاحان اروپایی متعدد و دستور نامه دیوانی فارسی تذکره الملوک، واردات نقره جلفایی ها برای حفظ نظام ضروری بود. اما چنان که پیش تر گفتیم، در عهد شاه عباس دوم جلفایی ها عمده نقره خود را مستقیم از بصره به هند می بردند و سرمایه گذاری جلفای نو در ایران دیگر محسوس نبود.

ناظر و بیوتات
در آغاز قرن شانزدهم شاه اسماعیل و شاه طهماسب کارگاه هایی برای بافت ابریشم و کتان دایر کرده بودند. این کارگاه ها یا بیوتات که اجزای لاینفکی از دربار صفوی شدند برخی در اطراف کاخ و بعضی در ولایات بودند. بیوتات و صنعتگران شاغل در آنها واحدهایی از «خاصه» به شمار می رفتند و زیر نظر سرپرستی مشهور به «ناظر بیوتات» کار می کردند. فقط ضرابخانه مستثنا بود و معیرالممالک که ضراب باشی هم نامیده می شد مستقیم به دربار گزارش می کرد. اجرت های صنعتگران، مالیات های نقدی یا جنسی که می پرداختند و کیفیت تولیدات آنها همه در حوزه مسوولیت شخص ناظر بود. این مقام مهم تا پایان عهد شاه عباس دوم بین غلامان دست به دست می چرخید. ناظر باید تولیدات سالانه بیوتات را تایید می کرد و از این رو مصارف و هزینه های دربار نیز زیر نظر او بود. تثبیت قیمت های منسوجات را او بر عهده داشت و برای تعیین آنها از کارشناس استفاده می کرد. شاه هم باید قیمت ها را می پذیرفت. گفته اند که ناظر یگانه مسوول تعیین بهای ابریشم خامی بود که شاه خریداری می کرد و بر سر این بها مثل تاجرها با شاه چانه می زد.مقدار زیادی از مرغوب ترین ابریشم ایران در خود ایران به فروش می رفت و صادر نمی شد. شاردن می نویسد که بهترین ابریشم ایران را در یزد و کاشان و اصفهان می بافتند و با آن انواع پوشاک، قالی و پرده را تولید می کردند. مراکز دیگری از جمله کرمان در قالی بافی تخصص داشتند. با همه تلاش های شاه عباس اول برای کاهش مصرف داخلی ابریشم- در حالی که خود او شروع به استفاده از پوشاک کتانی کرد تا سرمشقی برای دیگران شود- درباریان و بزرگان همچنان خود را در این تجمل غرق می کردند از توصیف هایی که از وسعت فرش ها و سراپرده های آراسته به نخ های طلاو نقره کرده اند شاید بتوان حدس زد که چه مقدار ابریشم در دربار به کار می رفته است. هیچ کدام از دفترهای حساب دربار صفوی بر جای نمانده اند تا طرز نگهداری حساب قیمت ها و حفظ کیفیت تولیدات ۳۲ کارگاه دربار را به ما نشان بدهند سه دایره حسابداری «خاصه» هر قلم جنس، هر مصرف و هر اجرتی را تست می کردند. با اینکه ناظر بر مخارج خاندان سلطنت نظارت داشت، شاردن می نویسد به خواجه سرای بزرگ وابسته بود که کلید خزانه را همیشه به گردن داشت. خزانه در واقع انبار همه اشیای قیمتی دربار از قبیل جواهرات بود. شاردن- اگر حرفش را باور کنیم- یک بار این فرصت نادر را به دست آورد که نگاه سریعی به محتویات خزانه شاه بیندازد و مرواریدهای رخشان و یاقوت هایی به بزرگی تخم مرغ دید که تا قرن ها بعد هوش از سر خواننده اروپایی می ربود. ولی مهم تر از آن در ۱۶۷۳ که واردات نقره به ایران کاهش یافته بود نوشت که «در خزانه پرده ای را از جلوی دیواری کنار زدند و از کف اتاق تا سقف را پوشیده از کیسه هایی دیدم که باید سه هزارتایی می شدند و از شکلشان حدس زدم که باید محتوی نقره باشند.» سپس می افزاید که گفتند همه دیوارها به همین ترتیب اند و پنجاه تومان نقره در هر کیسه است. نقش اقتصادی مهم خواجه سرایان در نوشته های اروپایی ها تحت الشعاع خیال پردازی هایی درباره حرم سرا قرار گرفته است. خزانه همایونی ملک طلق خواجه سرایان بود؛ نه وزیر اعظم به آن راه داشت و نه ناظر بیوتات از محتویات واقعی اش آگاه بود. به نوشته شاردن، در امور مالی، وزیر اعظم خود از خواجه سرایان دستور می گرفت که همراه ملکه مادر نگاه دارنده مهرهای لازم برای اعتبار بخشیدن به اسناد بودند. مهرداری وظیفه ای بود که تا پایان قرن هفدهم بر عهده خواجه سرایان ماند.
جان کلام
پژوهشگران نشان داده اند که هیچ تفاوت اجتماعی بین سوداگران و جنگاوران در جامعه مغول وجود نداشته است و اینان توانسته اند که دیوار بین بازرگانان و سپاهیان و دیوانیان را از میان خود بردارند. برخلاف اروپا در این جامعه طبقه سوداگر مستقلی در کار نبود و بسیاری از حاکمان و مدیران و ملاکان، تاجر نیز بودند و ورود و خروج در این صنف به آسانی انجام می گرفت. به علاوه، نوعی هم بستگی ساختاری بین سوداگران و دیوانیان وجود داشت. در ایران نیز جامعه به همین سان سیال بود. آنچه این سیاق اجتماعی سیال را تحقق می بخشید فقط شان سیاسی ارامنه جلفا نبود که هم اعضای «خاصه» بودند و هم حکم سفیران و نمایندگان سیاسی شاه را در خارج داشتند؛ این نکته هم دخیل بود که برخی از مهم ترین غلام های صاحب مشاغل دیوانی در عین حال مواضع کلیدی در تجارت ابریشم را نیز در دست داشتند. کتاب ژان اوبن درباره آذربایجان همین سیاق را در آنجا هم نشان می دهد. زمین داران بزرگ در تجارت با هند نیز فعال بودند.

آیا میدانستید مجله نساجی کهن تنها مجله تخصصی فرش ماشینی و نساجی ایران است؟ نسخه پی دی اف آخرین مجلات از اینجا قابل دریافت است.

روزنامه دنیای اقتصاد، شماره ۲۶۲۰ به تاریخ ۳۰/۱/۹۱، صفحه ۳۱ (تاریخ اقتصاد)

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
×