اخبار فرش ماشینی

رنگرزی طبیعی در آناتولی : تحقیقات و طرح توسعه

دانلود نسخه دیجیتال مجله کهن

رنگرزی طبیعی در آناتولی

شبنم افشار : دانشجوی کارشناسی ارشد رنگرزی، دانشگاه هنر اردکان

هدف از این تحقیق نه تنها بازیافت زیبایی های طبیعی فرش بلکه یکپارچگی در رنگرزی، مواد اولیه و تولید نیز بود است. در این تحقیق سه هدف اصلی دنبال شده است:

■ به روز رسانی صنعت نساجی و ایجاد بهترین کیفیت فرش در ترکیه

■ متوقف کردن مهاجرت عشایر و روستائیان به مناطق شهری از طریق ایجاد یک پایگاه اقتصادی قوی در روستاها

■ ایجاد یک منبع غرور ملی در آینده با استفاده از هنر و صنایع دستی مردم ترکیه

همچنین که همه ما می دانیم کشور ما ایران سرزمین غنی از پوشش گیاهی متفاوت است؛ سرزمینی با آفتاب درخشان و آب فراوان. گیاهان رنگزا در این سرزمین به وفور در مناطق مختلف جغرافیایی یافت می شد. با بازنگری در تاریخ فرش در ایران و رنگ های به کار رفته در فرش ها در فواصل زمانی مختلف می توان این امر صحه گذاشت. در ایران نیز تا قبل از ورود رنگ های انیلی (در دوره قاجار) فرش در هر منطقه بسته به نوع آب و هوا و گیاهان آن منطقه و همچنین جغرافیای فرهنگی مناطق رنگرزی می شد. هدف از پرداختن به پروژه دوباک ترکیه، یادآوری این نکته است که ما نیز می توانیم با تدبیر و دور اندیشی و در یک حرکت علمی همانند و حتی بسیار علمی تر از دوباک را در ایران پیاده کنیم.

آیا میدانستید مجله نساجی کهن تنها مجله تخصصی فرش ماشینی و نساجی ایران است؟ نسخه پی دی اف آخرین مجلات از اینجا قابل دریافت است.

باشد که این نوشته ها سرآغازی باشد بر زنده کردن و تحولی نو در رنگرزی طبیعی الیاف برای بافت فرش هایی با طرح و نقش های اصیل این مرز و بوم و صدور فرهنگ و آداب اصیل ایرانی به سراسر دنیا.

تهیه و ساخت رنگ هنری است که از دوران بسیار قدیم با استفاده از مواد و گیاهان طبیعی به وجود آمده است.

در کنار این مساله که گیاهان منبع غذایی انسان ها بوده، احتیاجات پوششی اولیه را  نیز برآورده ساخته بودند. انسان ها دریافتند که رنگ کردن الیاف نساجی در مواردی که در آب حل نمی شوند ممکن نیست، بنابراین از گل، برگ، میوه، ریشه و تنه گیاهان استفاده کرده اند. در کنار مواد رنگزای گیاهی از برخی حیوانات نیز رنگ هایی تهیه می کردند.

در اناتولی در دوره عثمانی تا قرن ۱۹ میلادی مواد رنگی به خارج از مرزها صادر می شده است. در اناتولی خصوصاً در مناطقی که قالی بافی رواج دارد در موضوع مواد رنگی اطلاعات بسیار کمی وجود دارد.

زنان روستایی در حال رنگرزی

علت این مساله هم مخفی نگه داشتن اطلاعات به وسیله خانواده هایی است که با موضوع رنگ و رنگ آمیزی سر و کار دارند. برای ثابت نگه داشتن رنگ ها از موادی که باعث ثابت نگه داشتن رنگ می شود استفاده می کنند.

در ترکیه بیشتر از مازو استفاده می شود. به دنبال اطلاعاتی که از نتیجه حفاری ها به دست آمده در گذشته بیشتر از رنگ های قرمز، سبز، زرد و آبی استفاده می شده است.

سرآغازپروژهدوباگ

در ۳۵ روستای محاصره شده در باد در منطقه کوهستانی اناتولی غربی اسرار فراموش شده ای از رنگ کشف شد.

رنگ های طبیعی که از گیاهان بومی ساخته می شد قرن ها بود که مورد توجه قرار نگرفته بود. این رنگ ها توسط زنان ساخته می شد و همه الهام گرفته از طبیعت آن منطقه بود.

نتایجی که از این تحقیقات بدست آمد نه تنها فرشی جدید با هارمونی رنگی غنی و ارزشمند از دهقانان خانه به دوش یا عشایر بود بلکه باعث تغییرات زیادی در الگوی زندگی روستایی شد.

امکان رنگرزی ساده با مواد شیمیایی، با وجود اصرار بر استفاده از رنگ های طبیعی، کار را برای رنگرزی با محصولات گیاهی سخت می کرد.

وجود فرش هایی با رنگ های درخشان و دلپذیر الهام گرفته از طبیعت که چشم هر بیننده ای را خیره می کرد، کافی بود که چیزی از ارزش تلاش برای احیاء رنگ طبیعی کم نکند.

زنان ترک در حال رنگرزی

این شور و شوق برای رنگرزی طبیعی و فرش های بافته شده با این رنگ ها در ترکیه از بیش از صد سال پیش حدود ۱۸۵۱ تا ۱۸۶۷ شروع شد. فرش های بافته شده در اناتولی با رنگرزی طبیعی، طرح های خاص و رنگ های روشن و الگوهای اغواکننده ترکی، در یک سری نمایشگاه های بین المللی در اروپای تازه صنعتی شده عرضه شد که این امر باعث افزایش تقاضای این فرش ها توسط قشر متوسط و صنعتی در اروپا شد. اما این افزایش تقاضا سرعت بافت فرش و کار پر زحمت رنگرزی طبیعی و جمع آوری مواد خام اولیه را بالا نمی برد و باعث افزایش کشت محصولات گیاهی حاوی رنگ نیز نمی شد.

در سال ۱۸۵۶ یک دانشجوی شیمی انگلیسی به نام “ویلیام پر کینز” که تعطیلات عید پاک خود را در ترکیه می گذرانید موفق شد از سنتز گیاه گنه گنه، رنگ ارغوانی (بنفش) به دست آورد. وی در این آزمایش که قصد ساخت گنه گنه مصنوعی برای مبارزه با بیماری مالاریا را داشت، موفق شد از واکنش شیمیایی این گیاه ماده لجنی رنگ و بد بویی به دست آورد و در کمال شگفتی متوجه شد که با افزودن این ماده به آب یا الکل رنگ ارغوانی زیبایی به دست خواهد آمد که بر روی پارچه کتانی ثبات بسیار خوبی دارد و این سرآغاز ساخت رنگ های مصنوعی و شیمیایی شد.

در گذشته برای بدست آوردن یک گرم رنگ طبیعی ارغوانی ۹۰۰۰ حلزون دریایی لازم بود به این دلیل بود که این رنگ نشانه ثروت و لباس شاهانه بود.

از جایی که این رنگ های انیلیلن ارزان تر از رنگ طبیعی سنتی بوده و می توان آسان تر و در هر زمان هر مقداری که لازم بود را تولید کرد و برای رنگرزی به مقدار بسیار کمتری نسبت به رنگ های طبیعی نیاز دارد، این رنگ ها خیلی زود جای خود را در صنعت فرش بافی ترکیه باز کرده و در اصطلاح به این صنعت حمله کرد.

در ابتدا قالیبافان در مقابل این رنگ ها واکنش نشان دادند چرا که به هنگام شسته شدن کمرنگ یا محو می شد، اما به هر حال، این رنگ ها زیر نظر کارشناسان این رشته در اروپا تولید و وارد بازار فرش ترکیه شد.

در سال ۱۹۶۰ و با ورود صنعت فرش ماشینی یا مکانیزه به ترکیه فرش دستباف و رنگرزی سنتی منزوی شد. فرش ماشینی به سرعت بازار فرش را در دست گرفته و فرش های گره دار از رونق افتاد و بافندگان فرش های دستباف و سنتی را دچار مشکل کرد و قیمت مواد اولیه را بالا برد، به صورتی که بافندگان قادر به خرید پشم خوب نبودند و اگر به مواد اولیه نیز دسترسی داشتند زمانی را که صرف بافت و زدن گره می کردند جوابگوی هزینه هایشان نبود.

در سال ۱۹۷۰ یک شیمیدان آلمانی به نام “هارالد بومهر” که در دانشگاه استانبول تدریس میکرد به همراه همسرش رنتا تحولی بزرگ در رنگ و فرش ” قدیمی بافت” ترکیه ایجاد کرد.

هارولد بومهر

او و همسرش شروع به مطالعه در مورد این رنگ های خاص در فرش های قدیمی منطقه اناتولی کردند. دکتر بومهر تلاش زیادی کرد تا از طریق فرش های موجود در موزه های ترکیه و بازار استانبول نتیجه ای دلخواه بگیرد، اما موفق نشد.

در سال ۱۹۷۶ با استفاده از یک روش جدید آزمایشگاهی به نام کروماتوگرافی (keromatogerafy (TCI یا لانه نازک که توسط یک شیمیدان به نام “هلموت شویپ” ابداع شده بود توانست تعدادی از فرش ها و پارچه های گرانبهای قدیمی نمونه گرفته و آن ها را تجزیه و تحلیل کند.

به این صورت که با استفاده از مواد شیمیایی مختلف و در دماهای متفاوت در یک ظرف شیشه ای روی مواد را با محلول مذکور پوشانده و هنگامی که رنگ از ماده جدا میشد می توانست با تجزیه و تحلیل رنگ ها به ماهیت طبیعی بودن یا شیمیایی بودن آن ها و منبع رنگ ها پی ببرد.

دکتر بومهر این کار را از آشپزخانه خانه خود شروع کرد و به تجزیه و تحلیل رنگ در فرش های قدیمی پرداخت و به مقایسه آن ها با رنگ های شناخته شده خالص و منابع گیاهی دست زد و ناخالصی های موجود در رنگ های طبیعی را با رنگ های گیاهی بومی آن زمان ترکیه تطبیق داد.

وی در بیش از ۱۰ سال ۳۰۰ فرش و حدود ۵۰ نوع گیاه رنگزا را مورد تجزیه و تحلیل و پژوهش قرار داد. پس از آن مطالعات خود را به یک منطقه خاص محدود کرد.

وی برای اولین بار منشا جغرافیایی برخی از گیاهان و حیوانات اصلی را با شناسایی منابع رنگ خود به دست آورد (با همکاری یک معلم به نام بروگمن ورنر که عاشق فرش بود).

وی کتابی را تحت عنوان “فرش دهقانان و عشایر اناتولی به رشته تحریر درآورد وی متوجه شد که هیچ اثری از رنگ های بنفش، زرد، طلایی و قرمز در فرش های یک قرن پیش کوچ نشینان نیست، در عوض رنگ های زرد تند، پرتغالی و سبز را در فرش ها دید و متوجه شد که مشکل اساسی این است که نمی توانند فرش های بافته شده با رنگ های بنفش زرد و قرمز را به فروش برسانند، و چون رنگ های شیمیایی و مصنوعی بسیار خوب و در دسترس و ارزان قیمت است، روستائیان با وجود کیفیت پایین رنگ ها مایل به خرید آن ها هستند.

مشکل دیگر این بود که روستائیان برای بدست آوردن یک طیف رنگی وسیع با استفاده از رنگ های طبیعی دچار مشکل بودند در حالی که این طیف رنگی را به راحتی با استفاده از رنگ های شیمیایی به دست می آوردند.

برای مثال: هنگامی که می خواستند زرد مایل به سبز را به زرد طلایی نزدیک کنند مقدار بسیار کمی رنگ قرمز لازم بود تا با اضافه کردن رنگ مورد نظر را به دست بیاورند. (در رنگ های شیمیایی کمی بیش از نیم میلی گرم).

در روستاها دستگاهی برای اندازه گیری میلی گرم وجود نداشت. در مورد رنگ های طبیعی این مهم نبود که مثلاً ۱۰ میلی گرم اضافه شود یا بیشتر یا کمتر چرا که رنگ های طبیعی برخلاف نوع سنستیک به مقدار بیشتری افزودنی برای ترکیب شدن نیاز داشت. اما در مورد رنگ های ترکیبی روغنی یا همان رنگ های سنستیک به راحتی می شد رنگ ها را ترکیب کرد و طیف رنگی وسیعی بدست آورد.

برای کمک به احیای بافت روستایی در ترکیه و برقراری استفاده مجدد از رنگ های الی و طبیعی، دکتر به دنبال پیدا کردن یک بازار صادرات خوب برآمد تا بتواند فرش ها را پس از تولید صادر کند.

گرچه دکتر بومهر منابع گیاهی رنگ های خاص را شناسایی کرده بود، اما هنوز مشکل بازسازی دستورالعمل های قدیمی را داشت.

در رنگرزی طبیعی، این دستورالعمل ها داشت از خاطره محو می شد و مردم بسیار کمی به خاطر می آوردند که چگونه رنگ ها را از گیاهانی که توسط کودکان جمع آوری می شد استخراج می کردند.

دکتر بومهر تلاش خود را برای کشف این دستورالعمل ها و تکنیک های خاص که در شرایط آن روستاهای بدوی امکان داشت به نحو احسن انجام داد.

وی در سال ۱۹۸۱ به طیف گسترده ای از دستورالعمل های رنگرزی دست پیدا کرد به جز رنگ بنفش که هنوز نتوانسته بود به آن برسد. در همین حین هم، پروفسور بومهر در دولت آلمان به دنبال یک پشتیبان برای حمایت از این پروژه رنگرزی نساجی می گشت و سپس در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه مرمره، دنبال همکارانی گشت که وی را در این پروژه همراهی کنند.

مسئولین دانشگاه توافق کردند که این شیمیدان هفته ای سه روز دوره آموزشی برگذار کند و به عنوان مشاور رسمی مواد رنگزای طبیعی و مدیر پروژه تحقیق و توسعه مواد رنگزای طبیعی کشاورزی (DOBAG) گمارده شد.

برای این منظور منطقه فقیر نشین ایواچیک در استان کاناکاله انتخاب شد. در حالی که آن روستاها در نیمه قرن ۱۹ توسط ترکانی از بالکان اشغال شده بود اما عشایری با بافت های سنتی و رنگرزی عمیق در آن منطقه مستقر شده بودند، ولی فرش در صده های اخیر در آن منطقه بازار خود را از دست داده بود.

بومهر در تابستان ۱۹۸۱ به همراه همسر خود رناته و با به همراه داشتن دستورالعمل های رنگرزی وارد آن مناطق شده و در ۱۰ روستا شروع به فعالیت نمود.

وی روش رنگرزی خود را به وسیله همسرش به زنان روستایی آموزش می داد و برای میزان اندازه گیری رنگ ها و مواد رنگزا، آن ها یک فنجان شیشه ای چای خوری به شکل گل لاله را که در آن منطقه مورد استفاده بود برای پیمانه اندازه گیری استفاده کرده و آن را استاندارد اندازه گیری خود قرار دادند.

سپس یک فرش را با این روش رنگرزی بافته و در بازار استانبول عرضه کردند که با موفقیت روبه رشد و تا پایان آن سال ۲۰ خانواده ۲۰ فرش بافته و راهی بازار ترکیه کردند.

وی این منطقه را به صورت یک شرکت تعاونی روستایی در آورد که زنان به صورت مستقیم در سود حاصل از فروش فرش های بافته شده، سهیم بودند و سود قابل توجهی عاید آنان می شد.

پس از آن بوهر به منطقه “مانیسا” که فقیر نشین تر از “ایواچیک” بود رفته و دومین شرکت تعاونی فرش را در آنجا دایر کرد. وی این بار سعی نمود تا رویکردی متفاوت داشته باشد.

آنان برای حفظ و کنترل این فرآیند، به تعداد کمی از مردم در هر روستا آموزش رنگرزی دادند. برای این کار او یک دانشجوی جوان دکترا در این رشته را استخدام کرد تا به دانش آموزان در این زمینه آموزش داده و مشکلات فنی روستائیان را در این زمینه حل و فصل کند. آن ها برای تعاونی خود استانداردهایی قرار دادند که فرش های ماشینی را رد می کرد و فرش های بافته شده در تعاونی براساس آن استاندارد راهی بازارهای صادرات فرش می شد.

استانداردهای دوباگ بسیار بالا بود. آن ها فرش های بافته شده با پشم زمستانی که الیاف بلندی داشت و دارای طرح های سنتی بود را خریداری می کردند. البته با رنگ های طبیعی به استثنای رنگ نیلی. رنگ نیلی آن ها گرفته شده از اسید سولفوریک بود که ساختار شیمیایی یکسانی با نیل طبیعی داشت.

آن ها رج شمار فرش ها را افزایش داده و خیلی زود بافنده ها فرش هایی با رجشمار بالا تولید کردند، فرش هایی که در هر ۱/۵ متر مربع ۴۰۰۰۰ هزار گره می خورد جای خود را به فرش هایی با ۱۰۰۰۰۰ گره در همان ابعاد دادند تا طرح و نقش های زیبا بافته شده بر فرش ها کاملاً مشخص و رنگ های طبیعی خود را در فرش نشان دهند.

سپس در پی عوض کردن پشم های بلند و ضخیم زمستانه با پشم های بهاره و ظریف برآمدند. پشم های بهاره و تابستانه به دلیل داشتن چربی کمتر، رنگ پذیری بهتر داشتند. برای یک فرش ۱/۵ متری با پشم زمستانه، پشم ده گوسفند مورد نیاز بود.

پس آن ها پشم گوسفندان را در بازار خرید و فروش پشم با پشم های بهاره و تابستانه مرغوب تعویض کرده که این خود صرفه جویی در پول و زمان بود.

شستن پشم زمستانه و پاک کردن آن ها از خار و خاشاک در حالی که آب آن ها از چاه تامین می شد کار وقت گیر و پر هزینه ای بود.

در قدیم تمام کار آماده کردن نخ و خامه فرش با زنان بود. زنان تا سنین پیری حتی تا ۹۰ سالگی مشغول نخ ریسی بودند.

زن روستایی در حال نخ ریسی

برخی با چرخ ریسی و برخی با دوک های دستی در خانه های خود پشم ها را ریسیده و پس از رنگرزی آماده برای بافت میکردند.

هنوز هم نخ هایی که با دست ریسیده می شود نسبت به نخ های ماشینی رنگ پذیری بهتری دارند و بهتر بافته می شوند.

از آنجایی که بسیاری از رنگ های طبیعی نمی توانند به طور مستقیم در لیف پشم نفوذ کرده و ثابت شوند نخ را ابتدا مرطوب کرده و سپس در یک حمام حاوی خورنده (دندانه) غوطه ور می کنند یا به اصطلاح اول دندانه می دهند و سپس رنگرزی می کنند. این کار یک پل ارتباطی است بین رنگ و لیف به این ترتیب رنگ به لیفها نفوذ می کند و مقاومت آن در برابر نور و شستشو بیشتر می شود.

یکی از مهمترین گیاهان مورد استفاده در رنگرزی در ترکیه “روناس” است. رنگی که از روناس گرفته می شود بسیار تحت تاثیر دندانه ای است که به آن داده می شود که اگر با اکسید آهن استفاده شود رنگ قرمز درخشانی می دهد. در دندانه متاکرومی قرمز مایل به حنایی داده و اگر مقدار کمی مس به حمام رنگ اضافه شود به افزایش ثبات نوری آن کمک می کند. اگر ریشه های روناس درشت تر خرد شود و در طول شب خیس شود و لیف را در ۶۵ درجه وارد حمام رنگ کنیم یک رنگ قرمز روشن به دست میاید و از پس آب آن یا بازده دوم آن یک رنگ قرمز که رنگ گوشت وسط طالبی یا همان گلبهی باشد حاصل می شود.

گیاه روناس

برای قرمز اولی یا همان قرمز روشن نخ مرطوب شده و غوطه ور شده در رنگ باید به آرامی پخته شده اما به نقطه جوش نرسد تا رنگ کاملاً به لیف نفوذ کند بعد از آن نخ را از حمام رنگ خارج کرده و در آب حاوی خاکستر بلوط که یک محلول قلیایی است شسته و خشک می کنند که این کار باعث درخشندگی و ثبات نوری نخ می شود. گل و گیاه روناس به صورت وحشی و خودرو در مزارع پنبه رشد می کند که هر سال تابستان حدود ۱۰ تن روناس از بین پنبه ها برداشت می شود.

از دیگر گیاهان خودرو در مزارع کشاورزی جوش دایر یا اسپرک است که از آن رنگ زرد گرفته می شود. اسپرک نیز به صورت وحشی و خودرو در مزارع رشد می کند.

گیاه خودروی اسپرک

در سال ۱۹۸۳ بومهر از گیاه روناس رنگ بنفش یاقوتی بسیار زیبایی بدست آورد، که از رنگ های به کار رفته در فرش عشایر قدیم این منطقه بود.

او توانست راز گرفتن بنفش را از روناس به وسیله نوع خشک کردن ریشه گیاه روناس کشف کند. وی دستورالعمل های خود را از رقبای کاری حفظ می کرد. بومهر بسیاری از دستورالعمل های در حال انقراض رنگرزی را کشف و احیا کرد.

برای مثال در همان منطقه دو زن بافنده از روناس با یک روش و دستورالعمل و با یک مقدار مشخص رنگ، دو رنگ قرمز متفاوت می گرفتند. بومهر خودش نیز آن را امتحان کرد و در نتیجه متوجه شد که آبی که آن ها استفاده می کنند از ۲ حلقه چاه مختلف با فاصله ۵۰۰ متر از هم می باشند. آنان آب چاه را آزمایش کردند که مشخص شد که آب یکی از چاه ها قلیایی تر از دیگری بوده و به همین دلیل قرمز روشن تر و براق تری به دست می آمده است.

هدف دوباگ احیای طرح های سنتی و تشویق برای نوآوری بود و این آسان نبود چرا که بسیاری از طرح ها و اصول رنگرزی به فراموشی سپرده شده بود.

در اوایل پروژه زنان در روستا ها طرح هایی قدیمی را که از قدیم بافته می شد به یاد می آوردند. مثلاً فرش های بافته شده برای جهیزیه تا خاطرات و حیوانات تصویر شده بر فرش ها و یا طرح فرش های اهدا شده به مسجد محل که همه منابعی سرشار و غنی از سنت های گذشته این سرزمین بود.

برای مثال طرح چراغ در فضاهای خالی که نماد مزرعه بود و یا طرح “S” که برای صاحب طرح شانس به همراه داشت و طرح های زیاد دیگر مانند پرستوهای دریایی و یا طرح هایی به شکل قلب.

دوباگ زندگی زنان روستا را به خصوص در ماه ها سرد سال تحت تاثیر زیادی قرار داده بود و زنان در این ماه ها بیشتر به کار بافت مشغول بودند. آن ها بی وقفه در روز با ۸ ساعت کار ۵۰۰۰ گره می زدند و در طول فصل بافت حدود ۵ فرش می بافتند.

دختران معمولاً از سن ۱۲ سالگی شروع به بافت فرش می کنند و این کار را مادر به دختر یاد می دهد و این امر همچنان ادامه دارد. آنان برای خلق اولین فرش خود حروف اول اسم خود را در پایان فرش می بافند.

فرش های زینتی بافته شده در دوباگ که زینت بخش کف و دیوارهای خانه ها است از شرق تا اوزاکای ژاپن و از غرب تا لس آنجلس صادر می شود.

نمونه ای از فرش های بافته شده در پروژه دوباگ

این پروژه در روستاهای فقیر نشین ترکیه باعث ورود ثروت به این روستاها و تحول مالی مردم شد و همزمان باعث ورود تکنولوژی و تجملات به این مناطق شد و همین امر باعث شد تا بسیاری از زنان به این شرکت تعاونی بپیوندند.

هر چند که امروزه ۹۲ درصد فرش های تولید شده در جهان رنگرزی شیمیایی دارند اما تفاوت فاحش بین این دو کاملاً مشهود است. در فرش های با رنگرزی طبیعی شما می توانید درخشندگی و نرمی را احساس کنید. رنگ های طبیعی همنشینی بسیار در کنار هم دارند و با احساس انسان ها کاملاً در ارتباط هستند.

مثلاً ممکن است شما در رنگ خاکستری یک فرش طیفی از بنفش را احساس کنید در حالی که دیگری این حس را تجربه نکند. پروفسور بومهر با این پروژه باعث شد تا “افسون جادویی” رنگ در فرش که یک سند نانوشته بود دوباره جانی تازه بگیرد.

تمام فرش های بافته شده در این پروژه دارای یک کارت هویت می باشند که توسط دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه مرمره استانبول تایید می شود و آن شامل منطقه روستایی، نوع بافت نام بافنده و رنگ های به کار رفته در فرش می باشد.

مراجع

۱. THE RUG WEAVING FOLK OF AYVACIK, By ted mast: from Oriental Rug Review,  Vol.8/4, April/May,1988

۲. www.mymerhaba.com/DOBAG-Carpets-2012-in-Turkey-2707.html

۳. www.melitour.com/Weaving tourhandbook/Aeter the tour option.htm

۴.www.maiwa.com/artisans/dobag.html

۵. www.spong obong

o.com/Orienta_Rugs/Frineds/Harald_Bohmer_Day_Chemist-and _father_of_the_dobag_Project.htm

۶.www.internetrugs.com/blog/Turkish-rugs-the-dobag-project/

۷. www.tribalcol iections.net/thistory-of-rugs.htm

۸.OREINTAL RUGS:TEA AND CARPETS:DOBAG Rugs and the Return To Natural Colors


منبع : شماره ۱۹ مجله کهن

————————————————————————————

این مطلب را نیز بخوانید
پیشنهاد سردبیر : الیاف مصنوعی یا الیاف بشر ساخت چیست ؟ 

————————————————————————————
تحریریه مجله نساجی کهن
ارسال مقالات و ترجمه جهت انتشار در سایت : info@kohanjournal.com

فرم ثبت نام سریع

جهت دریافت آخرین اخبار و رویدادهای نساجی و فرش ماشینی ایران و جهان در فرم زیر ثبت نام کنید

اشتراک رایگان سالانه مجله کهن

جهت دریافت اشتراک رایگان سالانه مجله نساجی و فرش ماشینی کهن در فرم زیر ثبت نام کنید

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
×